زیگموند فروید یکی از معروفترین نامها در روانشناسی است. تقریباً تمامی روانشناسان معتقدند که صحبتکردن راجع به شخصیت انسان در روانشناسی با فروید شروع شده است. اما فروید بیشتر از آنکه با نظریههای شخصیت شناخته شده باشد به دلیل کشف بخش ناخودآگاه ذهن در میان مردم معروف شده است. مفاهیمی که زیگموند فروید در نظریههایش بیان کرده بهقدری جالب هستند که بهغیراز روانشناسان سایر مردم را نیز به خواندن نظراتش تشویق میکند. بااینحال متأسفانه درک درستی از نظریههای روانکاوی فروید در میان اکثریت وجود ندارد. در ادامه مطلب سعی میکنیم زیگموند فروید، نظریهها و راههای درمان او را برای شما توضیح بدهیم. برای آشنایی بیشتر با رویکرد روانکاوی کلیک کنید.
منبع: زیگموند فروید
زندگینامه زیگموند فروید
زیگموند فروید در سال 1856 میلادی در منطقهای به دنیا آمد که این بخشی از جمهوری چک بهحساب میآید. فروید که در یک خانواده یهودی به دنیا آمده بود مثل سایر اعضای خانواده به مسائل مذهبی علاقه نشان میداد؛ و توجه او به مسائل دینی را میتوان در قسمتهای مختلفی از نظریهاش دید. در میان اعضای خانواده مادرش علاقه بسیاری به او داشت و مطمئن بود که فروید روزی تبدیل به یک فرد مشهور خواهد شد. به همین خاطر توجه و مراقبت ویژهای نسبت به او داشت.
در سال 1859 میلادی و زمانی که فروید تنها 3 سال داشت خانواده او از فرایبورگ مهاجرت کرده و در وین ساکن شدند. بااینحال فروید بهغیراز زبان آلمانی با زبانهایی مثل انگلیسی، فرانسه و ایتالیایی نیز آشنایی داشت. همین موضوع باعث شد که او بتواند نظریات و کتابهای بسیاری را مطالعه نماید.
فروید در سال 1886 با مارتا برنیز ازدواج کرد. حاصل این ازدواج هشت فرزند بود؛ که در میان آنها آنا فروید از همگی شناختهشدهتر است. آنا همان فرزندی بود که راه پدر را ادامه داد؛ و خود نیز به یکی از روانکاوان معروف تبدیل شد.
سیگار برگ یکی از علاقهمندیهای فروید بود. او معتقد بود با استفاده از سیگار ذهنش بازتر شده و بهتر میتواند راجع به مسائل فکر کند. همین موضوع باعث شد که فروید دچار سرطان دهان شود. درمانهای بسیاری برای این بیماری انجام شد. تا جایی که گفته میشود در حدود 33 عمل جراحی روی فک و دهان فروید صورت گرفت. که متأسفانه هیچکدام باعث جلوگیری از پیشرفت سرطان نشد. سرانجام در سال 1939 فروید از پزشک خود خواست که با استفاده از مورفین به زندگی او پایان بدهد.
شروع نظریههای روانکاوی زیگموند فروید
زیگموند فروید پس از اینکه بهعنوان پزشک از دانشگاه فارغالتحصیل شد تحصیلات خود را در رشته عصبشناسی ادامه داد. در همین زمان بود که او شروع به تحقیق روی بیماری کرد که امروزه به آن جسمانی سازی گفته میشود. در این بیماری مسائل روانی باعث میشوند که فرد دچار مشکلاتی مانند فلج اعضا، کوری، لالی یا بسیاری از مشکلات دیگر شود. این درحالیست که تمامی اندامهای داخلی و اعصاب فرد سالم هستند.
فروید متوجه شد که این افراد وقتی تحت درمانهایی مثل هیپنوتیزم قرار میگیرند از شدت مشکلات آنها کاسته میشود. به همین خاطر برخلاف بسیاری از همدورههای هایش به این نتیجه رسید که عاملی بهغیراز مشکلات جسمانی و ذهن هشیار میبایست در این بیماری نقش داشته باشند. این موضوع سرآغازی بود که زیگموند فروید را به سمت نظریههایش سوق داد.
نظریه های روانکاوی فروید
نظریه ناخودآگاه فروید
فروید بیش از همه با دیدگاهی که راجع به ناخودآگاه یا ناهشیار ذهن دارد شناخته شده است. در حقیقت فروید در طول درمانهایی که بهوسیله هیپنوتیزم انجام میداد متوجه شد بیماران زمانی که وارد حالت خلسه میشوند، از مسائلی صحبت میکنند که در حالت عادی چیزی راجع به آن به یاد نمیآورند. این موضوع در کنار دیدن نشانههایی مثل لغزشهای کلامی در میان بیماران او را به این نتیجه رساند که احتمالاً بخش دیگری از ذهن بهغیراز حالت هشیاری کنترل رفتار فرد را در دست دارد.
نظریه شخصیت
نظریه شخصیت فروید در مراحل اولیه بر اساس ذهن ناهشیار شکل گرفت. فروید معتقد بود ما سه حالت روانی هشیار، نیمه هشیار و ناهشیار داریم که شخصیت بر اساس این سه دسته عمل میکند. اما پس از مدتی فروید نظریه خودش را اصلاح کرد. او معتقد بر این شد که ما در کنار سه سطح هشیاری، سه پایگاه شخصیتی به نامهای نهاد، من و فرامن نیز داریم.
نهاد(Id)
همه ما از سنین کودکی و به طور فطری با نهاد به دنیا میآییم. نهاد یا بن بخشی از شخصیت است که به دنبال بهدستآوردن لذت است. و البته بلافاصله و در اینجا و اکنون میخواهد که به لذتها دست پیدا کند.
من(ego)
بخش منطقی ذهن که سعی میکند تمایلات نهاد را کنترل کند، “من” نام دارد. این بخش تلاش میکند تا خواستههای نهاد از راهی معقول و جامعهپسند برطرف شوند.
فرامن(super ego)
فرامن همان چیزی است که به آن وجدان میگوییم. این بخش از شخصیت دقیقاً در مقابل نهاد قرار داد. فرامن معتقد است که فرد میبایست بهجای توجه به خود و غریزهها بر اساس معیارهای جامعه و کمک به دیگران رفتار کند. فروید معتقد بود که من، وظیفه دارد بین این دو نیرو یک تعادل برقرار کند.
یکی از نکات مهم در نظریه شخصیت این است که همیشه من، نمیتواند وظیفهاش را بهدرستی انجام دهد. انسانها با توجه به اینکه کدام بخش شخصیتشان قوی تر باشد به سه دسته تقسیم میشوند؛ و رفتارهای مختلفی را از خود نشان میدهند.
مکانیسمهای دفاعی
مکانیسمهای دفاعی روشی هستند که من از آنها استفاده میکند تا خواستههای نهاد را برطرف کند. در حقیقت من، مسئولیت دارد که به فرد کمک کند تا رفتار جامعهپسند و معقولی داشته باشد. به همین خاطر او باید نیازهای نهاد را به روشی برطرف کند که فرامن و همینطور جامعه با آن مشکلی نداشته باشند. برای مثال ممکن است تمایل نهاد به پرخاشگری با تبدیلشدن فرد به یک قصاب یا جراح برطرف شود. برای آشنایی با انواع مکانیسم های دفاعی کلیک کنید.
غریزه زندگی و مرگ
یکی از مفاهیمی که در نظریه فروید از آن زیاد صحبت میشود لیبیدو یا انرژی زندگی است. فروید معتقد بود که انسانها بهصورت فطری با دو تمایل زندگی و مرگ به دنیا میآیند. هرآنچه باعث لذت در زندگی میشود را فروید غریزه زندگی نامید. و هر چیزی مثل جنگ یا خشم که باعث ویرانی میشوند را ناشی از غریزه مرگ میدانست. فروید اصطلاح لیبیدو را برای بیان انرژی مربوط به غریزه زندگی مورداستفاده قرار داد. با توجه به اینکه لیبیدو به معنای شهوت یا نیازهای جنسی است سوءتفاهمهای بسیاری راجع به این نظریه به وجود آمد. و بسیاری گفتند که فروید معتقد است همه چیز به لذتهای جنسی ختم میشود. این درحالیست که فروید بارها اعلام کرده بود منظورش از لیبیدو همه لذتها و خوشیهایی است که ممکن است یک نفر به آنها تمایل داشته باشد.
نظریه رشد
فروید راجع به مراحل رشد کودک نیز نظریاتی مطرح کرده است. بهطورکلی او معتقد بود که در هر سنی لیبیدو یا میل به لذت بردن در بخش خاصی از بدن متمرکز میشود. بر همین اساس کودک رفتارهای مختلفی را از خودش نشان میدهد؛ و نیازهای متفاوتی دارد. توجه بیش از حد یا کمتر از اندازه، به نیازهای کودک در هر مرحله، میتواند مشکلاتی را برای او ایجاد کند. مراحل رشد از نظر فروید عبارتند از:
- مرحله دهانی(تولد تا یکسالگی)
- مرحله مقعدی(دو تا سهسالگی)
- مرحله آلتی(سه تا چهار یا پنجسالگی)
- مرحله نهفتگی یا کمون(پنجسالگی تا سن بلوغ)
- نوجوانی
عقدههای ادیپ و الکترا
یکی از جالبترین بخشهای نظریه رشد فروید عقدههای ادیپ و الکترا هستند. فروید معتقد بود زمانی که کودک متوجه اندام جنسی خود و تفاوت آن با جنس مخالف میشود تمایلی را به سمت والد غیرهمجنس نشان میدهد. دختران به سمت پدر و پسران به سمت مادر گرایش پیدا میکنند. این موضوع بهتدریج و از طریق برخی تفکرات ذهنی حل خواهد شد. برای آشنایی بیشتر با عقده ادیپ کلیک کنید.
نظریات و روشهای درمانی زیگموند فروید
زیگموند فروید علاوه بر اینکه راجع به انسان صحبت میکند نظریات و روشهایی را نیز برای درمان بیماریها به کار میبرد. در ادامه بعضی از مهمترین این روشها را با هم بررسی خواهیم کرد.
تداعی آزاد
اصلیترین روش درمان در روانکاوی تداعی آزاد است. در این روش بیمار در طول جلسه درمان هرآنچه را به ذهنش میرسد بدون اینکه آنها را سانسور کند بیان میکند. فروید معتقد بود که دنبالکردن جریان صحبتهای بیمار میتواند به درمانگر سرنخهای مهمی راجع به مشکلات ناهشیار بدهد. بهعلاوه باعث خواهد شد تا فرد نیز احساس سبکی و آرامش بیشتری را تجربه کند.
تفسیر رؤیا
همانطور که گفتیم من یا خود وظیفه دارد که نیازهای نهاد را برطرف کند. گاهی اوقات این نیازها بهقدری از نظر جامعه غیرقابلقبول هستند که بهطورکلی از هشیاری بیرون رانده میشوند. اما فروید معتقد بود که غرایز نهاد در ناهشیار از بین نمیروند. یکی از راههایی که این نیازها خود را نشان میدهند رؤیاها هستند. درواقع هنگامی که فرد نتواند خواستههای خود را در عالم بیداری محقق کند آنها را بهصورت نمادین در خوابهایش خواهد دید. به همین خاطر فروید معتقد بود که تحلیل رؤیاهای بیمار شاهراهی است که شما را به سمت محتوای ناهشیار خواهد برد.
مقاومت
بیماران همیشه آماده نیستند که محتوای ناهشیار را به درمانگر نشان بدهند. گاهی اوقات این محتواها بهقدری از نظر جامعه ناپسند هستند که بهطورکلی از هشیاری فرد بیرون شدهاند و قرار نیست به این سطح برگردند. بهعلاوه بعضی از بیماران شرایط خود را دوست دارند و نمیخواهند تغییر کنند. در این زمان مکانیسمهای ناهشیاری در فرد شکل میگیرد که در مقابل درمان مقاومت میکند. سادهترین این مثالها این است که یک نفر دیر به جلسه درمان برسد یا جلسه خود را کنسل کند.
انتقال
در میان نظریههای روانکاوی فروید، انتقال یکی از جالبترین آنهاست. فروید معتقد بود که بیمار، روانشناس را بهعنوان یکی از والدین یا منابع قدرت در کودکیاش میبیند. و درست به شکلی با او رفتار میکند که در کودکی با پدر و مادرش میکرده است. برای مثال بعضی از بیماران با خشم با درمانگر رفتار میکنند. یا شاید از او بترسند و احساس کنند باید به حرفهایش گوش کنند. بعضی از مراجعین نیز همه تلاششان را میکنند که درمانگر از آنها راضی باشد. به همین خاطر اینکه درمانگر به نوع رفتار بیمار دقت داشته باشد بسیار اهمیت دارد. فروید معتقد بود که ممکن است درمانگر نیز بیمارش را بهجای یکی از شخصیتهای کودکی خود بگیرد که به این موضوع انتقال متقابل گفته میشود.
برای دریافت خدمات روان درمانی به روش فروید کلیک کنید.
برای دریافت مشاوره در زمینه روانکاوی میتوانید در ساعت از روز برای مشاوره تلفنی از طریق شماره 02191002360 با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو تماس حاصل نمایید.
سؤالات متداول
آیا نظریه فروید راجع به ذهن ناهشیار واقعیت دارد؟
بله؛ تحقیقات اخیر نشان میدهد بخشهایی در مغز وجود دارند که دقیقاً عملکردی شبیه به آن چیزی دارند که فروید برای ناهشیار در نظر گرفته بود.
برای عضویت در اینستاگرام (ذهن نو) کلیک کنید
آخرین تحقیقات علمی روانشناسی
ورود به صفحه
سوالی دارید؟ با ما تماس بگیرید
تماس با برترین مشاوران از طریق تلفن ثابت در سراسر کشور از 8 صبح الی 12 شب حتی ایام تعطیل
سراسر کشور :9099070354
جهت مشاوره تلفنی با موبایل و رزرو وقت حضوری
شماره تماس با موبایل : 02191002360
منبع: زیگموند فروید
:: برچسبها:
زیگموند فروید ,
:: بازدید از این مطلب : 112
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0